English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 39 (7562 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dispatching priority U شماره کارها برای مشخص کردن تقدم انها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dispatching U اعزام
dispatching U توزیع امکانات
priority U ترتبی که وسایل جانبی مختلف که سیگنال وقفه فرستاده اند ,سرویس می گیرند , طبق اهمیت ضروریت آنها.
priority U شینالی به کامپیوتر که از سایر کارها پیش می گیرد
priority U اهمیت یک شغل در مقایسه با سایرین
priority U سیستمی که کارها را به ترتیب الویت پردازش مرتب کند.
priority U اهمت وسیله یا تابع نرم افزاری در سیستم کامپیوتری
priority U لیست وسایل جانبی و اولویت آنها هنگام ارسال سیگنال وقفه .
right of priority U حق تقدم
right of priority U الویت
priority U اولویت
priority U حق تقدم
priority U برتری
priority U تقدم
priority U دارای ارجحیت ارجحیت پیام
priority U سبق تصرف
priority targets U هدفهای دارای تقدم
program priority U اولویت برنامه
time priority U اولویت زمانی
time priority U تقدم زمانی
to give priority to U تقدم دادن به
to give priority to U پیشی دادن به مقدم دانستن بر
urgent priority U تقدم فوری
urgent priority U تقدم حیاتی
priority processing U پردازش اولیه
priority processing U اولویت پردازی
priority of fires U تقدم اتشها
absolute priority U اولویت مطلق
emergency priority U تقدم فوری
emergency priority U تقدم اضطراری
issue priority U تقدم توزیع اماد
issue priority U ترتیب تقدم توزیع
priority indicator U نماینده اولویت
priority indicator U اولویت نما
priority interrupt U وقفه اولویت
priority of check U تقدم کیش
priority intersection U تقدم باراهفرعی
low priority work U کاری که مهم نباشد
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com